• امروز : پنج شنبه - ۵ بهمن - ۱۴۰۲
  • برابر با : Thursday - 25 January - 2024
4

آبخيزداري يا سدسازي؛ كدام سودمندتر است؟

  • کد خبر : 750975
  • ۱۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۳
آبخيزداري يا سدسازي؛ كدام سودمندتر است؟
خشايار سلگي، كارشناس مديريت منابع آب در یادداشتی با تشریح مزایای سدسازی و آبخیزداری، این دو را مکمل هم دانست و گفت: با وجود مزايايي كه آبخيزداري براي حفاظت خاك و ذخيره‌سازي بخش اندكي از آب در آبخوان ها را دارد، به هيچ عنوان نمي‌توان اين فعاليت را جايگزين سد‌سازي تلقي نمود.

پایگاه خبری نیرو نیوز – مزاياي آبخيزداري براي حفاظت از منابع آب و خاك روشن است اما اين فعاليت به هيچ عنوان نمي‌تواند جايگزين سد سازي و منافع حاصل از آن باشد. در واقع آبخيزداري فعاليتي موازي سد سازي است و مقابل آن قرار نمي‌گيرد. در عين حال ارزش منافع حاصل از ساخت يك سد در مديريت و بهره‌برداري از منابع آب به دليل حجم بسيار بزرگ آب قابل مديريت، به مراتب بيش تر از ارزش منافع حاصل از آبخيزداري مي‌باشد. انجام آبخيز‌داري مي‌تواند در مواردي با جلوگيري از فرسايش خاك و كاهش بار رسوب رواناب ها، منجر به كاهش رسوب وارده به سدها شده و طول عمر آن ها را افزايش دهد. در عين حال سدها حجم قابل توجه رواناب هايي را كه امكان ذخيره‌سازي آن ها توسط طرح‌هاي آبخيزداري ممكن نيست گردآوري نموده و در زمان نياز براي مناطق پايين‌دستي به صورت تنظيم شده رهاسازي مي‌كنند.

كشور ايران در منطقه‌اي خشك و نيمه خشك واقع شده است، به گونه‌اي كه با وجود دارا بودن متوسط حجم بارش سالانه حدود ۴۰۰ ميليارد متر مكعب، به طور متوسط حدود ۷۰% از آن را به واسطه تبخير از دست مي‌دهد. همچنين نوسانات منابع آب تجديد پذير ايران با توجه به تغييرات شديد بارش، و توزيع ناهمگون زماني و مكاني آن بسيار زياد بوده و از ۷۰ تا ۲۰۰ ميليارد متر مكعب متغير مي‌باشد. موضوع ديگري كه بايستي به آن توجه شود اين است كه گرمايش جهاني خشکسالي را تشديد مي‌کند و اين اتفاق، تاثير زيادي بر کاهش ميزان بارندگي و افزايش تبخير دارد. سرعت افزايش دما و ميزان مصرف آب در ايران بسيار زياد است. دركل باتوجه به قرار گرفتن ايران در يكي از مناطقي كه در آينده با بحران آب مواجه خواهد شد، سهم سرانه آب هر نفر تا سال۲۰۵۰ به كم تر از هزار مترمكعب رسيده و وضعيت منابع آبي ايران سال به سال نگران‌‌کننده‌تر مي‌شود.

شرايط رودخانه‌هاي مناطق مختلف جغرافيايي ايران باهم کاملاً متفاوت است. براي نمونه، آبدهي متوسط اکثر رودخانه‌هاي شمال کشور و سيلاب‌هاي اين رودخانه‌ها در دوره‌هاي بازگشت مختلف، تفاوت خيلي زيادي ندارد، اما در رودخانه‌هاي جنوب، غرب و بعضاً شرق کشور، شرايط بسيار متفاوت است.

در شرايطي كه حدود ۸۰ درصد از بارندگي كشور در حدود ۲۰ درصد از مساحت كشور رخ مي‌دهد و آمار آن نشان دهنده توزيع مكاني نامناسب و غيريكنواخت بارش ها در كشور مي‌باشد، توزيع زماني بارندگي در بيش تر مناطق كشور نيز نامناسب بوده و در حدود ۸۰% بارش ها در فصل هاي زمستان و پائيز حادث مي‌شود. در بسياري از مواقع در يك زمان كوتاه حجم عظيمي از بارشها رخ داده و منجر به وقوع سيلاب مي‌شود مانند بارش يكروزه ۴۵۰ ميلي متري در گلستان و ۲۵۰ ميليمتر در شهر ايلام و در بيش تر مواقع سال بارندگي لازم براي تأمين نيازهاي آب رخ نمي‌دهد. ناگفته نماند كه توزيع نامناسب زماني بارندگي ها تنها در يك سال آبي رخ نمي‌دهد، بلكه به طور معمول كشور ما با چرخه‌هاي خشكسالي و ترسالي چند ساله روبرو مي‌شود. موضوع ديگري كه اين ناهمگوني و بي‌تناسبي در توزيع مكاني-زماني بارندگي‌ها را تشديد مي‌نمايد، تغيير شرايط اقليمي جهاني به دليل افزايش گازهاي گلخانه‌اي و گرمايش كلي زمين‌است. اين شرايط منجر به افزايش دوره زماني خشكسالي‌ها و رخداد بارندگي‌هاي سيل‌آساتر در بيشتر مناطق دنيا و به ويژه در كشور ما شده‌است.

شايان گفتن است كه بستر جاري رودخانه‌ها به طور معمول ظرفيت عبور آبدهي متوسط خود را تا مقدار محدودي بيش از متوسط آبدهي دارا مي‌باشند. چنانچه مانند بيشتر رودخانه‌هاي كشور، بارش هاي متمركز و شديد در حوضه آبريز رودخانه و در مدت زماني كوتاه رخ دهد، رواناب ناشي از بارندگي با حجم و سرعت خيلي زياد به محدوده‌هايي فراتر از بستر جاري هجوم آورده و سيلاب  هاي بزرگ را شكل مي‌دهد. اين سيلاب ها معمولا با انواع خسارت ها (جاني و مالي) همراه مي‌باشند. شرايط چند سال گذشته كشور، به خوبي بيانگر ويژگي منحصر به فرد اقليمي و توزيع نامتوازن بارش ها مي‌باشد. در شرايطي كه طي ترسالي سال ۱۳۹۸ با مجموع بارندگي ۳۱۸ ميليمتر (حدود ۲ برابر سال قبل)، مشكل تأمين آب در كشور وجود نداشت، سيلاب هايي كه در كشور رخ داد، بيش تر استان ها دچار خسارت هاي مالي و جاني فراوان شدند. شوربختانه سيلاب هاي كشنده و ويرانگر در طول سال آبي ۱۴۰۰-۱۴۰۱ كه از سال هاي كم بارش كشور نيز تلقي مي‌شد در برخي مناطق مانند استان هاي سيستان و بلوچستان، كرمان، هرمزگان، تهران و چند استان ديگر تكرار شد.

به منظور تخفيف آثار مخرب سيلاب و نيز بهره برداري بهينه از منابع آب با توزيع زماني و مكاني ناهمگون در كشور، نياز به ذخيره‌سازي حجم بزرگ آب ناشي از سيلاب ها در يك مدت كوتاه و تنظيم آن براي توزيع به هنگام در زمان نياز و به صورت درازمدت مي‌باشد. با توجه به ابعاد بزرگ سيلاب هاي به وقوع پيوسته و با پيش‌بيني شرايط حادتر براي آينده، مي‌توان اذعان داشت كه سدها تنها سازه‌هايي هستند كه امكان انجام اين مهم را دارند. اين سازه‌ها با مهار روانابها و تنظيم آن ها براي تأمين آب، انرژي و توليد محصولات غذايي در فصول خشك و سالهاي خشكسالي امكان توسعه پايدار كشور را فراهم مي‌كنند.

با وجود مزايايي كه آبخيزداري براي حفاظت خاك و ذخيره‌سازي بخش اندكي از آب در آبخوان ها را دارد، به هيچ عنوان نمي‌توان اين فعاليت را جايگزين سد‌سازي تلقي نمود و در صورت نياز به مقايسه اين دو فعاليت، نكات زير مي‌تواند مورد توجه قرار گيرد :

-  تغذيه سفره‌هاي آب زيرزميني و تغذيه آبخوان ها تابع عوامل بسياري مانند مقدار، نوع و مدت بارندگي، ويژگي هاي خاك، درجه اشباع خاك، پوشش سطحي و شيب زمين مي‌باشد. به طور مثال چنانچه بارش شديد باران در يك مدت كوتاه، در محدوده‌هاي كوهستاني پرشيب و فاقد پوشش خاك نفوذپذير رخ دهد، بخش عمده بارش به صورت رواناب و سيلاب درآمده و روش هايي مانند آبخيزداري ابداً نمي‌توانند چنين سيلاب هاي حجيمي را كنترل نمايد. در خصوص پوشش سطحي نيز گفتني است كه با وجود تأثير پوشش گياهي بر كاهش سرعت حركت آب و كاهش بيشينه سيلاب محتمل، ايجاد پوشش گياهي نمي‌تواند به طور كلي با وقوع سيلاب مقابله نمايد و در كنار آن و به عنوان مهم ترين راهكار مقابله و مديريت سيلاب، احداث سدهاي مخزني حجيم اجتناب ناپذير است. شايان گفتن است كه نمونه‌اي از طرح هاي موفق آبخيزداري در يكي از مناطق كشور اتيوپي ۱۲٫۵۵ % كاهش رواناب را در طول سال به دنبال داشته‌است. همچنين گزارشي از خبرگزاري تسنيم در ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ منتشر شده كه در آن يكي از طرح هاي آبخيزداري نمونه كشور (گره‌بايگان فسا) را معرفي نموده‌است. بر پايه اين گزارش از ابتداي اجراي طرح آبخيزداري در سال ۱۳۷۵ تا زمان گزارش دهي (سال ۱۳۹۸)، حدود ۱۵۶ ميليون متر مكعب آب وارد آبخوان منطقه شده و اين حجم را معادل حجم مخزن سد لتيان معرفي نموده‌است. اين در شرايطي است كه طرح آبخيزداري ياد شده در طول ۲۳ سال اين حجم از آب را در آبخوان ذخيره نموده و سد لتيان در طول يك سال اين حجم از راونآب ها را ذخيره و امكان تنظيم ۴۱۰ ميليون متر مكعب آب در سال را فراهم مي‌نمايد. در واقع اجراي آبخيزداري فسا در سطح بيش از ۲۰۰۰ هكتار كم تر از ۷ ميليون متر مكعب در سال به ذخيره‌سازي بيش تر آب در آبخوان كمك نموده‌است. به عبارتي براي تأمين آب قابل تنظيم مشابه سد لتيان، لازم است حدود ۵۷ طرح آبخيزداري مانند طرح فسا اجرا گردد. چنانچه حجم ۶٫۷ ميليارد متر مكعبي كنترل سيلاب و رسوب مخزن سد كرخه مبناي مقايسه با اين طرح آبخيزداري قرار گيرد، نياز به اجراي حدود ۹۶۰ طرح آبخيزداري مشابه طرح فسا براي ايجاد عملكردي نزديك به سد كرخه براي ذخيره‌سازي آب (نه كنترل سيلاب) مي‌باشد.

-  انجام آبخيز‌داري مي‌تواند تا حدودي از فرسايش خاك جلوگيري نموده و بخش اندكي از رواناب ها را با كند كردن سرعت حركت آب جاري و ايجاد فرصت نفوذ آن به آبخوان ها ذخيره نمايد اما نقش اين فعاليت در ذخيره‌سازي رواناب ها و سيلاب هاي ناشي از بارندگي هاي سنگين و كوتاه مدت ناچيز است و به هيچ عنوان با نقشي كه سدها در اين رابطه ايفا مي‌نمايند قابل مقايسه نيست. به طور نمونه، در بهار سال ۱۳۹۸ نمونه‌اي از بارندگي‌هاي شديد و كوتاه مدت در كشور به وقوع پيوست. سيلاب ناشي از اين بارندگي‌ها در بسياري از مناطق فاقد سد مخزني خرابي هاي فراواني را به بار آورد. در اين رويداد، دبي لحظه‌اي سيلاب وارد شده به سد كرخه با وجود اثر كاهنده سد سيمره و ديگر سدهاي ساخته شده در بالادست سد كرخه، نزديك به ۸۵۰۰ متر مكعب بر ثانيه رسيد. چنانچه سد سيمره در بالادست وجود نداشت اين مقدار به بيش از ۱۰۰۰۰ متر مكعب بر ثانيه مي‌رسيد. شايان گفتن است كه در سال مورد اشاره، آورد رودخانه كرخه در محل سد كرخه به حدود ۱۴ ميليارد متر مكعب رسيد. اين حجم بيش از ۲٫۵ برابر حجم ذخيره سد كرخه مي‌باشد. همچنين در فروردين ماه سال ۹۵ سيلابي عظيم در رودخانه دز با دبي لحظه‌اي حدود ۱۰۰۰۰ مترمکعب بر ثانيه رخ داده‌است. به‌طوري‌که طي دو روز، حدود ۶۰۰ ميليون مترمکعب يعني ۳ برابر مخزن سد کرج، آب به مخزن سد دز وارد شد. شايان گفتن است كه آورد سالانه رودخانه دز در سال‌هاي پر آب تا حدود ۱۸ ميليارد متر مكعب نيز مي‌رسد. متاسفانه به دليل كافي نبودن تعداد سدهاي ذخيره اي و كنترل سيلاب در بالادست سد دز، مقادير قابل توجهي از آورد رودخانه به صورت سرريز از سد عبور نموده و با وجود نياز مبرم كشور به منابع آب شيرين و مواجهه با بحران آب به دليل خشكسالي، آب‌هاي سرريز شده بدون استفاده وارد خليج فارس شده‌است. در مواجهه با سيلاب هايي با اين عظمت و ويرانگري، چگونه مي توان جايگزيني براي عملكرد حفاظتي سدهاي بزرگ ساخته شده بر روي رودخانه‌هاي كرخه، دز، كارون و ديگر رودخانه‌هاي بزرگ كشور و تبديل اين نوع از تهديد به فرصت بهره‌گيري از منابع آب براي مصارف مختلف و توليد انرژي پاك برقابي معرفي كرد يا اعلام نمود كه با ساير روش‌ها مي‌توان از بروز سيلاب‌هايي مشابه جلوگيري كرد؟

چنانچه تأثير كم آبخيزداري بر كاهش سيلاب‌هاي ناشي از اين گونه بارندگي‌ها و كوهستاني بودن بخش عمده حوضه آبريز رودخانه‌ها مورد توجه قرار گيرد، مشخص مي‌شود كه حضور سدهاي ساخته شده بر روي رودخانه‌هاي كرخه، كارون و دز (سدهاي كرخه، دز، گتوند، شهيد عباسپور، كارون ۳ و كارون ۴) با مهار بخش بزرگي از سيلاب، مانع بروز فاجعه در نواحي پايين‌دست، بويژه استان خوزستان شدند. شايان گفتن است كه در صورت ساخت ديگر سدهاي مطالعه شده در اين حوضه‌هاي آبريز (مانند سدهاي تنگ معشوره، بختياري، ليروك و …) يا ديگر حوضه‌هاي آبريز كشور، امكان مديريت بهتر و درست سيلاب هاي مشابه و آتي فراهم خواهد شد.

-  در مناطق كوهستاني و پرشيب فاقد پوشش خاك سطحي عمليات آبخيزداري نقش چنداني در ذخيره‌سازي آب زير زميني و كاهش رواناب‌هاي سطحي ندارد و نقش آن بيش‌تر به كاهش فرسايش خاك و كاهش بار رسوبي رواناب‌ها محدود مي‌گردد. كارايي اين روش در مناطق كم شيب‌تر و محدوده‌هاي داراي مصالح تراوا افزايش مي‌يابد. اين در شرايطي است كه سدها معمولا در مناطق كوهستاني احداث مي‌شوند و نقش آن‌ها در مهار سيلاب‌ها و ذخيره‌سازي رواناب‌ها كاملا محسوس است. به طور نمونه در استان آذربايجان غربي عمليات آبخيزداري در سطح ۳ ميليون هكتار به انجام رسيده و ادعا شده‌است كه با اين عمليات، امكان ذخيره‌سازي حدود ۱٫۵ ميليارد متر مكعب در سال فراهم شده‌است. چنانچه به فرض محال، مساحت حدود ۱٫۷ ميليون هكتاري حوضه آبريز رودخانه دز امكان آبخيزداري داشته و راندمان ذخيره‌سازي آب در اين حوضه مشابه استان آذربايجان غربي باشد، با انجام آبخيزداري در اين حوضه آبريز، كم تر از ۰٫۹ ميليارد متر مكعب در سال از رواناب ها امكان ذخيره‌سازي خواهد داشت. چنين حجمي از ذخيره‌سازي به دليل پرشيب بودن محدوده حوضه آبريز رودخانه دز و نبود پوشش آبرفتي نفوذپذير در بيش‌تر مناطق اين حوضه به شدت كاهش يافته و در زمان اشباع شدن زمين نيز امكان ذخيره‌سازي نخواهد داشت. در چنين شرايطي حتي بيشينه حجم ذخيره‌سازي محتمل در اين حوضه نيز با آورد متوسط سالانه رودخانه دز (بيش از ۶٫۵ ميليارد متر مكعب در سال) و آورد آن در مواقع سيلابي يا سال‌هاي پرباران (بيش از ۱۸ ميليارد متر مكعب در سال) كه در بالا به آن اشاره شد قابل مقايسه نيست. اين در شرايطي است كه سدها اين امكان را دارند كه در يك زمان كوتاه بخش عمده رواناب ها را گردآوري نموده و در زمان نياز براي مناطق پايين‌دستي رهاسازي كنند.

-  آب ذخيره شده در آبخوان ها براي استفاده نياز به پمپاژ يا به طور كلي صرف انرژي دارد اما آب ذخيره شده در پشت سدها نه تنها بدون صرف انرژي و در سطحي وسيع تر امكان توزيع دارد، بلكه امكان توليد انرژي برق‌آبي را فراهم نموده و از انتشار گازهاي گلخانه‌اي مخرب محيط زيست جلوگيري مي‌نمايد.

-  كيفيت آب ذخيره شده در آبخوان‌هاي آبرفتي، به دليل تأثيرپذيري از آبرفت‌هاي دربرگيرنده آب زيرزميني با كاهش روبه رو شده و استفاده از آن را براي آشاميدن محدود مي‌نمايد اما آب ذخيره شده در پشت سدها از كيفيت به مراتب بهتري براي بهره‌برداري برخوردار است.

* خشايار سلگي – كارشناس زمین شناسی و مدیریت منابع آب

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://nironews.ir/?p=750975

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.